اوج لــذت اونجاست که خوابم بیــــاد

باشی کنارم ، بوســــم کنی ، در گوشم حــــرف بزنی

با خودم مبارزه کنم

مبارزه بین خوابیدن یا گوش دادن به حرفــــات

جذب حرفــات شدم

ولی خـواب نمیذاره

آخر سر مقاومتمو از دست بدم

تو آغوشت کم کـم خوابم ببره

حرفاتو نفهمم

فقط صدات تو گوشم واسم بشه نجوا

اون موقع ست که بهم حس امنیت دسـت میده

حس اینکه یکی هست

کنــارم تا آخـرش

و بعـــد من

راحت تر خودمـو بسپارم دست خواب....