♥_♥

.
نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین
.
.
.
بـه آمـار مـشـکـوکـم …
جـمـعـیـت دنـیـای مـن
دو نـفـر اسـت . . .

.

.

.

پر از اشکم ولى میخندم ب سختى…
ب قول فروغ ک گفت:
شهامت میخواهد سرد باشىو گرم بخندى…!

.

.

.

خـــدایــا … !
وقـت داشـتی تقـدیـر مـا رو درسـت کـن .. !!!
قسـمت آسفـالتـش درسـت افتـاده رو دهـن مــا …

.

.

.

دیواری ساخته ام از جنس غرور با بافته ای از باورهایم تا در روزهای تنهایی و دلتنگی به آن تکیه کنم . . .

.

.

.

تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه “تنهایی ” شایسته رفاقت باشد…

.

.

.

قرعه کشی تمام شد…
تو به اسم دیگری درآمدی…
تقدیر جای خود…
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!

.

.

.

فکــر می کــردم
در♥ قلب♥ تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !
به یکبــاره جــا خــوردم…
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادی!

.

♥_♥

گاهی دلم می خواهد

... وحشیانه غرورت را

پاره کنم!

قلبت

را در مشتم بگیرم

و بفشارم

تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!

♥__--__--__♥

من گمان می کردم

رفتنت ممکن نیست ..

رفتنت ممکن شد

حال

باورش ممکن نیست ..

♥__--__--__♥

از آن شب که با تو

درخواب رقصیدم ...

تو از ترس

   دیگرنخوابیدی ...

  من از شوق

    تا ابدخوابیدم !!...

♥__--__--__♥

:( ادامه مطلب :(